http://enzebat01.ParsiBlog.comبه كلبه عاشق تنها خوش امديدParsiBlog.com ATOM GeneratorThu, 28 Mar 2024 12:31:00 GMTكلاه قرمزي515tag:enzebat01.ParsiBlog.com/Posts/3/%d8%b1%d8%a7%d8%b2+%d8%aa%d9%88%d9%84%d8%af+%da%a9%d9%88%d8%b1%d9%88%d8%b4/Thu, 26 Jul 2012 14:55:00 GMTراز تولد کوروش<div dir='rtl'><p><span style="font-size: 12pt; font-family: "Arial","sans-serif";">تولد کوروش کبير از اين قرار بوده که استياک (اژدهاک) شاه ماد دخترش ماندانا را به عقد يکي از امراي پارس به نام کمبوجيه دراورد. يک شب استياک خواب ديد که از بطن دخترش ماندانا يک درخت تاک مي رويد که ساقه هاي آن از هشت جهت به حرکت در امدند و نه تنها کشور ماد بلکه کمتر از يک ساعت تمام کشورهاي آسيا را زردپوش کرد</span><span style="font-size: 12pt;">.<br /> </span><span style="font-size: 12pt; font-family: "Arial","sans-serif";">استياک هر چه تلاش کرد نتوانست کشورش ماد را پيدا کند که ناگهان صداي شيپور پاسبان او را از خواب بيدار کرد، استياک که در کتيبه هاي بدست امده از بابل اسمش را به شکل "ايشتوويگو" نوشته اند بعد از بيدار شدن از خواب به فکر فرو رفت و کساني را که در تعبير خواب بصيرت داشتند را احضار کرده و پس از تعريف خواب خود تعبير آن را از آنان خواست</span><span style="font-size: 12pt;">.<br /> </span><span style="font-size: 12pt; font-family: "Arial","sans-serif";">هرودوت مورخ يوناني ميگويد خواب گزاران بعد از شنيدن واقعه خواب از زبان استياک با يکديگر مشورت کردند و در پايان خواب پادشاه را اين طور تعبير کردند که از دختر او پسري به دنيا خواهد آمد که کشور ماد و ساير کشورها را مسخر خواهد کرد و سلطنت ماد را منقرض خواهد شد. آستياک با شنيدن اين تعبير خشمگين شد و تصميم گرفت اگر از دخترش پسري به دنبا آمد بلافاصله او را به هلاکت برساند تا اينکه به سن رشد نرسد که دودمان سلطنتي ماد را منقرض نمايد</span><span style="font-size: 12pt;">.<br /> </span><span style="font-size: 12pt; font-family: "Arial","sans-serif";">بعد از چند ماه ماندانا پسري "کوروش کبير" به دنيا آورد بلافاصله آستياک او را گرفته و به يکي از نديمان خود به نام هارپاکوس سپرد و گفت او را به قتل برساند. هارپاک کودک را به مرد چوپاني به نام ميترادات (ميتريداتس) سپرد که با خود به صحرا ببرد و او را در جايي که حيوانات درنده هستند بگذارد تا او را بخورند و معدوم نمايند</span><span style="font-size: 12pt;">.<br /> </span><span style="font-size: 12pt; font-family: "Arial","sans-serif";">از قضا در همان روز زن ميترادات وضع حمل کرده بود و پسري مرده به دنيا آورده بود و ميترادات پس از در ميان گذاشتن موضوع با همسرش لباس شاهزاده را تن کودک مرده کرد و او را به صحرا برد و در آنجا قرار داد و از آن فقط لباس پاره پاره و خون آلود باقي ماند و هارپاکوس پس از ديدن جسد باور کرد که شاهزاده از بين رفته است و موضوع را به استياک گزارش داد و خاطر او را</span><span style="font-size: 12pt;"><br /> </span><span style="font-size: 12pt; font-family: "Arial","sans-serif";">آسوده ساخت</span><span style="font-size: 12pt;">.<br /> </span><span style="font-size: 12pt; font-family: "Arial","sans-serif";">ميترادات که از هارپاکوس شنيده بود که آن طفل فرزند کمبوجيه است نام او را کوروش نهاد. بالاخره زماني که ميترادات ديد که کوروش پشت لبش سبز شده فهميد که به سن پانزده سالگي رسيده است و تصميم گرفت راز هويت واقعي کوروش را به به او بگويد سپس او را به آتشکده اي در طبس برد و راز را به او گفت. و اين بود خلاصه اي از راز تولد کوروش <img src="http://www.img4up.com/up2/36290100104032966623.jpg" alt="" width="294" height="353" / onload="ResetWH(this,470);"></span></p></div>كلاه قرمزيtag:enzebat01.ParsiBlog.com/Posts/2/%d8%b9%d8%b4%d9%82+%d8%b1%d8%a7+%d8%a7%d9%8a+%da%a9%d8%a7%d8%b4+%d8%b2%d8%a8%d8%a7%d9%86+%d8%b3%d8%ae%d9%86+%d8%a8%d9%88%d8%af/Thu, 26 Jul 2012 14:51:00 GMTعشق را اي کاش زبان سخن بود<div dir='rtl'><h3></h3><br><div class="author" style="border: 0px none;"></div><br><pre><span style="font-family: andale mono,times; font-size: large;">انکه ميگويد دوستت دارم خنياگر غمگيني است</span></pre><br><p> </p><br><pre><span style="font-family: andale mono,times; font-size: large;">که اوازش را از دست داده است</span></pre><br><p> </p><br><pre><span style="font-family: andale mono,times; font-size: large;">اي کاش عشق را زبان سخن بود </span></pre><br><p> </p><br><pre><span style="font-family: andale mono,times; font-size: large;">هزاران کاکلي شاد </span></pre><br><p> </p><br><pre><span style="font-family: andale mono,times; font-size: large;">در چشمان توست</span></pre><br><p> </p><br><pre><span style="font-family: andale mono,times; font-size: large;">هزاران قناري خاموش</span></pre><br><p> </p><br><pre><span style="font-family: andale mono,times; font-size: large;">در گلوي من</span></pre><br><p> </p><br><pre><span style="font-family: andale mono,times; font-size: large;">عشق را اي کاش زبان سخن بود</span></pre><br><p> </p><br><pre><span style="font-family: andale mono,times; font-size: large;">انکه ميگويد دوستت مي دارم</span></pre><br><p> </p><br><pre><span style="font-family: andale mono,times; font-size: large;">دل اندوهگين شبي است</span></pre><br><p> </p><br><pre><span style="font-family: andale mono,times; font-size: large;">که مهتابش را ميجويد</span></pre><br><p> </p><br><pre><span style="font-family: andale mono,times; font-size: large;">اي کاش عشق را زبان سخن بود</span></pre><br><p> </p><br><pre><span style="font-family: andale mono,times; font-size: large;">هزار افتاب خندان در خرم توست</span></pre><br><p> </p><br><pre><span style="font-family: andale mono,times; font-size: large;">هزار ستاره ي گريان</span></pre><br><p> </p><br><pre><span style="font-family: andale mono,times; font-size: large;">در تمناي من</span></pre><br><p> </p><br><pre><span style="font-family: andale mono,times; font-size: large;">عشق را اي کاش زبان سخن بود</span></pre><br><p> </p><br><pre><span style="font-family: andale mono,times; font-size: large;">بهترين سرنوشت را برايتان ارزومندم</span></pre><br><p>POOYA</p></div>كلاه قرمزيtag:enzebat01.ParsiBlog.com/Posts/1/%da%86%d9%86%d8%af+%d9%86%da%a9%d8%aa%d9%87+%d9%8a+%d8%b1%d9%88%d8%a7%d9%86+%d8%b4%d9%86%d8%a7%d8%b3%d9%8a%3a/Thu, 26 Jul 2012 14:50:00 GMTچند نکته ي روان شناسي:<div dir='rtl'><p><span style="font-family: andale mono,times; font-size: large;">چند نکته ي روان شناسي:</span></p><br><p> </p><br><p><span style="font-family: andale mono,times; font-size: large;">1-اگر يک لحظه خشم خود را فرو خوريد صد روز از غم و اندوه در امان خواهي ماند</span></p><br><p> </p><br><p><span style="font-family: andale mono,times; font-size: large;">2-تمام غم هايت را در کيسه اي بريز که ته ان سوراخ باشد</span></p><br><p> </p><br><p><span style="font-family: andale mono,times; font-size: large;">3-سه چيز را در زندگي هرگز فراموش نکنيد:اول -باهمه مهربان باشيد،دوم-با همه مهربان باشيد،سوم-با همه مهربان باشيد</span></p><br><p> </p><br><p><span style="font-family: andale mono,times; font-size: large;">4-براي شاد زيستن به نعمت هايت بينديش نه محروميت هايت</span></p><br><p> </p><br><p><span style="font-family: andale mono,times; font-size: large;">5-اگر از کلمه ي نتوانستن (ن) اول ان را بر داريد کلمه اي بدست مي ايد که رمز پيروزي شماست</span></p><br><p> </p><br><p><span style="font-family: andale mono,times; font-size: large;">6-دنيا به خودي خود بهشت و جهنم نيست اين افکار ماست که دنيا را جهنم و بهشت ميکند</span></p></div>كلاه قرمزي